صومعه سرا

خبر صومعه سرا به زبانی دیگر

صومعه سرا

خبر صومعه سرا به زبانی دیگر

شایعات را در این وبلاگ بخوانید.....با ما همراه باشید...

سلام به بینندگان عزیز وبلاگ.....چند وقتیه تو شهر صومعه سرا خبرایی به گوش آدم میرسه که جالبه....معمولا به این خبرا میگن شایعه.

شایعه خبر تایید نشده اییه که راست یا دروغش معلوم نیست،یعنی وقتی نوشته های پایین رو میخونید امکان داره حقیقت داشته باشه یا کاملا دروغ باشه.

خوب اولین شایعه ایی که شنیدم اینه که آقای حسینی(عضو شورای شهر) و آقاجانی (شهردار صومعه سرا) قراره برای دور بعد مجلس کاندید بشن!!


(من خودم این خبرو شنیدم زیاد جا نخوردم خو وقتی آدم اوضاع رو میبینه میگه این از خیلی ها که الان تو بعضی از شهرستان های گیلان نماینده هستند بهتره خو چرا نیاد)

دومین شایعه: شنیدیم که سید کاظم دلخوش که اکثر صومعه سرایی ها اونو یک راه فرار برای وضعیت کنونی شهر میدونن قراره بره رشت کاندید بشه...طبق اخباری که من گرفتم قراره تا اواخر همین ماه اعلام کنه که میاد صومعه سرا یا میره رشت.


سومین شایعه: شنیدم سه تا از مسئولین شهری (که آقای (سه نقطه) روی انتصابشون تاثیر نداشته و میشه گفت فامیلش نیستن) با آقای (سه نقطه) مشکل دارن... (( یه خورده نامفهومه،،،ببخشید به دلایل حقوقی نمیتونم اسم ببرم..))


اوه..اوه این شایعه خیلی خفنه.....میگن یکی از مسئولین ، پست مدیریتیش رو 50 یا 60 ملیون تومان خریده!!!

(آخ اگه من بتونم اینو ثابت کنم دهن اون مسئول سرویسه...)


شما جدیدا چه شایعه ایی شنیدید؟



همسایه!

سلام

امروز داشتم در مورد همسایه فکر میکردم....همیشه وقتی به یاد همسایه میوفتم این جمله یادم میاد که (همسایه از آدم ارث میبره) حالا نمیخوام بیام بگم چرا ارث میبره دلیلش چیه اینا رو من خودمم درست نمیدونم.

بیایم بشینیم ببینیم چقدر همسایه هامونو میشناسیم...تو کوچه میبینیمشون چه طور سلام علیک میکنیم...من خودمو مثال میزنم

من همسایه سمت راست خونمونو درست حسابی میشناسم الان نزدیک 16 ساله با ما همسایه است همدیگرو میبینیم گرم سلام علیک میکنیم کلا اوضاع خوبه اما سمت چپی اینطور نیست یعنی من خودم دو سه بار خودم باهاش سلام کردم اونم یه طوری منو نگاه کرده انگار منو نمیشناسه!

از اینا بگذریم....من در کل میخواستم در مورد همسایگی بگم کلا همسایه خیلی به درد میخوره یه بار به مشکل میخوری دمه دسته خلاصه چسپیده به خونتون یه طوری شما رو از بپگی میشناسه...یا اگه جدید اومده باشه بازم حداقل باید چند سال در کنار شما زندگی کنه پس تو مشکلات به دادتون میرسه و شما هم باید به دادشون برسید.

راستی تو ساختمون های آپارتمانی به نظر من باید رابطه نزدیک تر باشه چون همه اونا زیر یه سقف دارن زندگی میکنن و مشکلات ساختمون رو باهم حل میکنن.

الان شما که داری این متنو میخونی چقدر همسایه خودتو میشناسی...مثل من کم از همسایه ها خبر داری یا نه؟


بیاید با همسایه های خودمون آشنا بشیم...مطمئن باشد یه جایی به دردتون میخورن...شک نکنید...

ببخشید موضوع بهتر از این پیدا نکردم واسه نوشتن....جبران میکنم

بدون تیتر

سلام خدمت بازدید کننده های گرامی...خوشحال شدم دیدم بازدید رفته بالا...منت گذاشتید به وبلاگ من اومدید....

.....................................................................................................................................................

خداییش اگه بخوام راستشو بگم نمیدونم از چی بنویسم...هیچی به ذهنم نمیرسه.....تو این چند وقتم چون موقع امتحانات بودم مغزم داشت را میداد....اما امروز که آخرین امتحانو دادم از ظهر تا تقریبا الان داشتم فکر میکردم چی بنویسم...کلا موندم.....ایشالا غروب پنجشنبه یه چیز توپ مینویسم دور هم حال کنیم......بازم میگم،،،، خوشحالم تو این چند وقت به وبلاگ من سر میزنید...

آنچه در زندگی اجتماعی مان در این ماه مبارک به یکی از سنت ها تبدیل شده است سریال های این ماه است.تقریباً تمام شبکه های صدا و سیما در این ماه از قبل از افطار تا پاسی از شب اقدام به پخش ویژه برنامه هایی می کنند که یکی از این بخش ها پخش سریال است.

سریال های ماه مبارک به دلیل  زمان پخش و به طبع مخاطب های زیادی که دارد همواره برای صدا و سیما مهم بوده و برای منتقدان سوژه خوب.اما امسال پس از پخش اولین قسمت های این سریال ها یک سریال که از شبکه سه سیما پخش شد و هفت سنگ نام داشت سرو صدای زیادی هم در رسانه های مکتوب و هم در رسانه اس دیجیتال بر پا کرد.

پرا کنده گویی این سریال کپی به نقص از یک سریال آمریکایی است که در حال حاضر از بسیاری از شبکه های جهان در حال پخش است از کویت همسایه کوچک خودمان گرفته تا هند و استرلیا و کشورهای افریقایی و آمریکای لاتین.خلاصه اینکه این سریال آمریکایی میلیون ها بیننده در سراسر جهان دارد.

موضوع این سریال هم کاملاً اجتماعی و خانوادگی است در واقع یک طنز احتماعی است .راستی نام این سریال هم  moder family یعنی خانواده مدرن است.در ایران اما به دلیل اینکه ارزش هایی که این سریال از آن سخن می گوید مقایر با هنجار های دینی و ملی ماست پخش آن امکان پذیر نسیت.

از جمله مضامینی که در این سریال بر آن تاکید می شود آزادی ازدواج همجنسگرایان،آزادی روابط دختر و پسرو سایر موارد است.گویی به همین دلیل سازندگان سریال هفت سنگ به فکر ایرانیزه کردن  سریال moder familyافتاده اند تا هموطنان مان هم از تماشای نسخه ایرانی سریال moder familyلظت ببرند.

پس از کمی جستجو در خصوص سریال moder familyبه نکاتی که مطابقت کامل با سریال هفت سنگ خودمان داشت برخوردیم که در ادامه توجه خوانندگان را به شرح آن جلب می کنیم؛

 

هر دو سریال از چند خانواده تشکیل می شوند که همه آنها یک خانواده بزرگ را تشکیل می دهند که بزرگ خانواده پیرمردی است که به تازگی با یک خانم که حتی از دخترش هم کوچکتر است و یک فرزند پسر دارد ازدواج کرده است.

خانواده اول

 

پدر خانواده(مهدی سلطانی): فردی  که سعی می کند به روز باشد تا بتواند فرزندانش را بهتر درک کند که دیالگش مدام این است:من پدری مدرن هستم که آهنگ های جدید گوش میده،چت میکنه و همیشه با روحیه و شوخه تا رابطش با نسل جوان خوب باشه

مادر خانواده( شبنم مقدمی): تقریبا مادریه که رو پدر تسلت داره و رو روابط  بچه ها کاملا نظارت داره

دختر خانواده(): دختری درس خون و سر به زیر و به شدت به دنبال اینکه تشویق و تحسین پدر و مادر خودش رو به دست بیاره و در راه رسیدن به مقصودش زیراب برادراش رو میزنه

پسر کوچیک خانواده(پارسا قراخانلو): پسری شیطان، ساده لوح، دارای بهره هوشی کم و در درس خواندن بسیار ضعیف  که در قسمت اول طی یک کپی برداری بدون نقص از سریال modern family اول سرچ لای نرده گیر میکنه و در تیکه بعدی با یک تفنگ به خواهر کوچکش شلیک میکنه که توسط پدرش با همان شیوه سریال آمریکایی modern family یعنی شلیک پدر به پسرش قراره جبران بشه

پسر بزرگ خانواده: که رفیق بازه و سرش تو گوشی موبایلشه و سر به هواست و مادر خانواده به شدت می ترسه که نکنه بچه اش از راه بدر بشه .البته تو نسخه آمریکایی به جای پسر از یک دختر استفاده شده ولی داستان فرقی نمیکنه همون طور که در قسمت اول دیدید پسر یه دوست گرفته و دعوتش کرده به خونشون تا با هم درس بخونن و این پسر چند سال از خودش بزرگتره که این موضوع باعث مخالفت ادامه رابطه این دوستیه....در نسخه آمریکایی دقیقا این دختر( که در ایران پسره) در قسمت اول یکی رو به خونه دعوت میکنه که سنش از خودش بیشتره و مادر خانواده باهاش مخالفت میکنه(به پدر خانواده میگه که خودتو ناراحت نشون بده)

 

این عکس مطعلق به همون خانواده است منتها نسخه آمریکایی، دقیقا همون خصوصیات...اگر این فیلم  آمریکایی رو دیده باشید(که توصیه میکنم نبینید)، فیلم ایرانی رو یه نسخه کاملا کپی شده از همون میبینید.

از سمت راست پدر خانواده(فیل دانفی)-دختر درس خونشون(الکس)-دختره سربه هواشون(هالی)-پسر شیطونشون(لوک) و مادر همه کاره خونه(کلیر)

 

خانواده دوم:

 

عکس بالا یه خانواده دونفره است که تشکیل شده از (بهنام تشکر و فرناز رهنما) که تو این خانواده مرد همش گریه میکنه و  احساسات لطیفی داره! این دو در اول سریال که بچه رو به فرزندی قبول میکنن( تو این سریال بهنام تشکر برادر شبنم مقدمیه ) و این دوتا بدون هماهنگی خانواده هاشون یه بچه دختر به فرزندی قبول کردن و پدر بزرگ از اینکه بچش یه طور دیگست و اخلاق دخترونه داره و گریه میکنه ناراحته، وقتی هم میفهمه بچه به فرزندی قبول کردن و اون بچه دختره از دست پسرش ناراحت میشه و میگه چرا پسر برنداشتید که نسل من و اسم من ادامه پیدا کنه!

 

این همون خانواده دوم هست منتها تو نسخه آمریکایی سریال هفت سنگه اینا دو تا (سمت راست کامرون و سمت چپی میچل(میچل برادر کلیره))(همجنس بازند)در اصل این سریال البته نسخه آمریکایی میخواد این کار قبیح و گناه کبیره رو یه امر عادی نشون بده تو آمریکا ولی همه ما به این نکته کاملا اشراف داریم که قضیه کجا آب میخوره (حالا بعدا در موردش حرف میزنم) داشتم میگفتم که این دو دقیقا در نسخه آمریکایی یک بچه به فرزندی قبول میکنن و خانواده هاشون از این موضوع خبر نداشتن تو اینجا هم دقیقا مثل خانواده ایرانی پدر بزرگ برای اینکه بچه خودش بچه دار نشده و اسم خودش ادامه پیدا نمیکنه ناراحته

 

 

و اما خانواد بعدی و آخری که از سه نفر تشکیل میشه پدر(پرویز پور حسینی) مادر(الهام پاوه نژاد) و یک پسر(حامد کیازال)  تو این سریال پرویز پور حسینی پدر بهنام تشکر و شبنم مقدمیه)

پدر پولداره و یک زن جدید گرفته که یه بچه داره که تریپ آدم بزرگا رو میگیره

 

تو عکس بالا همون خونواده رو میبینید منتها نسخه modern family که به ترتیب مادر(گلوریا) پسر(مانی) و پدر (جی) نام دارن...جی پدر میچل و کلیره

تو نسخه آمریکایی سریال هفت سنگ پدر پولداره و با یه زن جوون کلمبیایی ازدواج کرده و مانی پسر زن جدیدشه که یه بچه با روحیه لطیف و همچنین خودکفاست و اخلاق بزرگتر از سنشو نشون میده.

 

در کل من میخوام بگم این سریال که نسخه کاملا کپی شده است  و حتی به خودشون زحمت ندادن که تغییری توش ایجاد کنن مناسب شبکه جمهوری اسلامی نیست، درسته که داستان جالب و خنده داری داره و این طنز رو مدیون نویسنده های خارجیشه نه ایرانیش...چقدر خوب میشد اگر نویسنده های ما به خودشون زحمت میدادن و یک کار درست حسابی روونه تلوزیون های مردم میکردن.

این کپی به طرز وحشتناکی تهاجم فرهنگی غرب رو به سینمای ما نشون میده...

 

سلام بچه ها روزتون بخیر...

امروز میخوام بگم چه طور میشه بیش از چند شغل در صومعه سرا درست کرد و چقدر راحت میشه با این کار حتی به شهر صومعه سرا رونق داد....

از اونجایی که ما در کنار یک شهر گردشگری به نام فومن هستیم و همان طور که خودتون میدونید مسافرا بیشتر از این که اینجا بیان میرن اونجا...این یه چیز کاملا طبیعیه....اما فومن چون جای خواب نداره مردم اکثرا میرن تو ویلا ها و هتل ها...مطمئن باشید اگه جای خوب برای چادر زدن بود هیچوقت نمیرفتن هتل و یا ویلا بگیرن و برای یک شب بالای 100 هزار تومن پیاده بشن...


اینجاست که صومعه سرایی ها میان وسط.....شهردار عزیز میاد یه بودجه خوشگل میزاره کنار میره یه محوطه سر سبز (اگه نزدیک پارک ابریشم باشه چه بهتر) درست میکنه، دور تا دورشو تور سیمی (فنس) میزنه و تو چهار گوشه این محوطه  مغازه درست میکنه این مکان خیلی بزرگه و راحت حدود 100 چادر توش جا میشن حالا برای ورود مسافرا یه مبلغ ناچیز میگیره تا بده به همون نگهبان هایی که از اینجا محافظت میکنن...

خوب اینطوری هم 4 نفر میرن سر مغازه های شهرداری کار میکنن هم ما مسافرای شهرستان فومنو و شهرای اطرافو به سمت خودمون میکشیم هم یه منطقه بزرگ برای تفریح جوونا درست کردیم


خودم میدونم طرحش ضعف های زیادی داره ولی خوب باید درک کنید که این مطلبو تو 4 دقیقه نوشتم و کلا ده دقیقه روش فکر کردم....

شک نکنید اگه چهار تا مهندس روی این طرح کار کنن از این بهتر در میاد....نظر یادتون نره

سلام به بازدیدکنندگان عزیز صومعه سرایی .....

بنده کلا در مورد سه نقطه سازی(به دلیل مسائل امنیتی:| از سه نقطه استفاده میشود) حرفی ندارم، حتما میگید چرا؟

خو چرا نداره که ...دیروز داشتم با خودم فکر میکردم گفتم تو این شهر 5 یا 6 تا سایت خبری هست این بدبختا نشستن دور هم که مثلا بیان خبر (سه نقطه)  سازی رو کار کنن... که چون هیچکی به جز خودشون پشتشون نیست نتونستن کاری کنن....تازه سه چهار بارم یارو اومده تهدیدشون کرده ( به همین سوی مانیتور راست میگم)....

خو با خودم گفتم این سایتا علاوه بر اینکه  خودشونو دارن کلی هم معروف هستن با این وجود باز   اینطور تهدید میشن  اونم تو یه جلسه با حضور حداقل 30 نفر بعد هیچکس چیزی به اون یارو نمیگه.....حالا من یک نفر آدم تنها بیام در مورد سه نقطه سازی بنویسم...منی که همون چهار نفرم پشتم نیستن.....چه انتظاراتی دارین !!!


از همین جا به ساحت مقدس  جناب آقای سه نقطه سلام عرض میکنم و خواهش میکنم افکار و عقاید بنده رو مثل بنر یه بنده خدا به صورت مردمی پاره نکنن.

یه روز خونه یکی از بچه ها بودم دیدم گوشیم زنگ میخوره...جواب دادم دیدم مامانم با استرس فراوان برگشت گفت: کجایی؟؟


گفتم خونه یکی از بچه ها (شب بود) گفت همونجا بمون تا فردا صبح!


برگشتم گفتم آخه برا چی، اتفاقی افتاده؟

گفت: خبر نداری! یه عده وهابی از عربستان ریختن تو گیلان دارن آدما رو میدزدن الان بری تو خیابونا تو رو میدزدن ( :| )

گفتم نه بابا شایعه است اگه خبری بود من میفهمیدم......خلاصه قطع کردم و زنگ زدم این ور اونور جویا شدم

هر جا زنگ زدم گفتن شایعه شده واقعیت نداره و این شایعه از انزلی شروع شده....زنگ زدم به یکی از بچه ها تو انزلی(این پسره اونجا کارش درسته از همه چی خبر داره)

وقتی زنگ زدم متوجه شدم این قضیه از کجا آب میخوره....

گویا یه دختر بچه رو تو انزلی دزدیدن و این قضیه باعث ترس بقیه پدر مادرا شده و اینطوری شایعه درست شده که اون بنده خدا رو وهابیا دزدیدن بعد از اونجایی که پدر مادرا همیشه نگرانن این موضوع خیلی سریع تو شهرا پیچید و به قول معروف یک کلاغ چهل کلاغ شد..


به قول یکی از بچه ها این قضیه برای ما بد هم نشد... دیگه ظهر ها خوب میتونیم بخوابیم دیگه این بچه ها هر روز نمیریزن تو خیابونا بازی کنن رو مخ ما راه برن....

خلاصه ترس از یک چیز برای بعضیا بده برای بعضی ها خوب

راستی  یادم رفت بگم:::: هیچ دختری در شهرستان بزرگ صومعه سرا و شهرستان های همسایه به وسیله وهابی ها دزدیده نشده.

تا حالا دقت کردین میدون وسط شهر صومعه سرا چقدر بزرگه؟

اندازش به قدریه که میشه اونو دو تا میدون کرد....یا حد اقل میشه اونو به صورت یه میدون خوشگل درش آورد مثل سبز میدون....حالا منظورم این نیست خود سبز میدونو پیاده کنن تو اونجا..(خودم میدونم سایزشون فرق میکنه) منظورم اینه که تزئینش کنن اونم با درخت های تزئینی که جدیدا اومدن دوتا صندلی بذارن وسطش خلاصه تمیزش کنن.

میدون به این بزرگی و زشتی من تا حالا تو هیچ شهری ندیدم، نمیدونم شهردار میخواد چی کار کنه ولی به نظر من اولین حرکتش باید حذف اون تلوزیون باشه چون خدایی جاش وحشتناکه و خیلی زشته.....

اگه اون تلوزیون ورودی خیابون طالقانی بود بهتر نبود؟

سلام این اولین مطلب منه تو این سایت... امیدوارم خدا بخیر کنه!!


تو یه رستوران بین راهی نشسته بودیم داشتیم غذا میخوردیم دو نفر پشت ما نشسته بودن داشتن با یه بابایی حرف میزدن که کل حرفاشون به این صورت بود:


این دونفر برای یکی از روستاهای شهرستان همسایه یعنی فومن بودن و میگفتن تو روستای ما یه کارخونه بزرگ هست که خیلی آلاینده تولید میکنه و تمام همسایه ها رو آزار میده، قبلا برای این موضوع شکایت کرده بودن و این شرکت یه فیلتر 3 میلیاردی نصب کرده تا آلایندش کمتر بشه (خوب تا اینجا که شرکت جلوه خوبی نشون داده)

اما یه مشکل دیگه غیر دود هم بود و اون پسماند ها و همینطور آب هایی بود که از این کارخونه بزرگ بیرون میومد... تازه جالب اینجاست که یکی از این افراد میگفت که این شرکت شب ها فیلترشو خاموش میکنه تا این فیلتر عمر بیشتری بکنه (حالا من اینو دقیق نمیدونم که امکان داره فیلترو خاموش کنی یا نه) مرده میگفت وقتی شب میشه خاموشش میکنن تا کسی نفهمه ( :| واقعا عجب آدمایی هستن)  ...خلاصه کلام این که اون دوتا بیشتر از اینکه از کارخونه بد بگن از مسئولین عزیز بد میگفتن.

مرده میگفت  رفته بودیم یکی از ادارات تا شکایت این کارخونه رو بکنیم بعد چند دقیقه متوجه شدیم دارن از ما بازجویی میکنن انگار ما مشکل داریم که از این کارخونه ایراد گرفتیم....خلاصه اینکه هنوز هم این قضیه برای خود من جالب نشده بود تا اینکه اون مرده که این دونفر داشتن باهاش صحبت میکردن برگشت گفت: مگه نمیدونید...فلان مسئول مهم شهرستان فومن تو این شرکت بزرگ سهام داره...

اینو که گفت اون دوتا انگار متوجه شده بودن که کاری از دستشون بر نمیاد و خیلی ریلکس نشستن باقی غذا رو خوردن...


جالبه انگار اومده بودن داخل یه کوچه بن بست برای همین سرو کج کردن برگشتن، بدون هیچ مبارزه ایی..

برای من جالب بود که دو نفر که نماینده یه روستا بودن وقتی اسم یه مسئول رو شنیدن کاملا از اعتراض دست برداشتن و ساکت شدن...

  • صومعه سرا